الان چند سالی هست که به مناسبت وفات حضرت زینب خونه یکی از آشناهامون که خیلی دوستشون دارم شعله زرد میپزن.
نه شعله زرد نیست یه جور حلواست که قهوه ای و با ارد درست میشه.
من تو این چند سال نتونستم برم.ولی امسال خدا روشکر میرم.
خونشون نزدیکمونه.
امروز بعد از ظهر خیلی ها میرن برا کمک
امشب میپزن صبح بعد از مراسم میدن به همه.
اگه شد بعد از ظهری میرم تا چی میگن ملاقه رو تو دیگ تکون میدن و حاجت میطلبن.
منم میخوام یه حاجت بزرگ از خدا بخوام
حلوا رو تو یه کاسه های مخصوص میکنن و هر کی هر تعداد میخواد یکی بر میداره
برا هر حاجتی یه کاسه
اکثرا یه کاسه بر میدارن
بعد اون و میبرن خونه و تا سال بعدش نگه میدارن
اگه حاجتشون روا بشه
سال بعد نمی دونم چیکار میکنن
فکر کنم یه پولی میدن صاحبخونه تا برا حلوا مواد بخره
این و حدس زدم
چند سال پیش یه کاسه به مامانم گفتم بر دارن برا قبول شدن تو دانشگاه
اما امسال قراره یه آرزوی خیلی بزرگ بکنم
خیلی بزرگ
الان 3:04 و فوتبال کره و ایران داره گزارش میکنه
خیلی فوتبالی نیستم
اما الان با یه بالش و پتو میرم میخوابم جلو تلویزیون
امید وارم برنده باشیم.
اون موقع که شما در اون شرایط فوتبال نگاه میکردید ... من داشتم کنکور میدادم!
البته زیاد هم با هم فرق نمیکنن.
جدا؟!!!
کنکور چی اون موقع؟!
آره به نظر منم با هم اصلا فرقی ندارن.(چشمک)
کنکور ارشد
خیلی هم سخت بود. البته امسال رو همین طوری رفتم ... برای سال بعد سعی میکنم بخونم.
اوکی.
تو دعا کن فرجی بشه
شاید دعوت شدی
به قیمت کادوت بستگی داره!
پاسخ کامنت ها یکمی جابجا شده البته تقصیر تایید نشدنه.
قیمت کادو ...
از علامت سوالش معلومه که ...
نه... هیچی معلوم نیست.
درسته.
هیچی معلوم نیست!