از وقتی یادم می اد چهارشنبه ها بهترین روز هفته ام بودن.
از وقتی مدرسه میرفتم برنامه درسی چهارشنبه ها همیشه سبک بود و خوش می گذشت
این ترمم که چهارشنبه ها اصلا کلاس ندارم.
این چهارشنبه هم مثه همه چهارشنبه هام خیلی خوب بود.
-صبحونه آش رشته داشتیم آشناهامون آورده بود
-ناهار آبگوشت بود که من عاشقشم
-مامان بزرگ اینا اومدن خونمون
-ظرف ها رو من نشستم
-بارون اومد
-فوتبال نباخت
-بهتر از همه امروز حسابی خندیدم
من چهارشنبه دنیا اومدم ساعت 4:21 دقیقه صبح
از اول صحر خیز بودم!
و شاید برا همین باشه که عاشق چهارشنبه ها.
یادمه چند سال پیش روز تولدم افتاده بود چهارشنبه
با اینکه کسی برام جشن تولد نگرفت ولی خدای مهربونم اون روز یه بارون خیلی قشنگ و برام کادو کرد
خیلی دوست دارم خدایا.
بعد از فوتبال رفتم خونه همسایمون
یه کم راه بود
هوا هم بارونی
بابام گفتن وایسا میبرمت
ولی من که میدونستم حالا حالا ها طول میکشه
گفتم نه خودم میرم
هیچ کس نبود
راستش ترسیده بودم
اما توکل کردم ...
خدا روشکر کسی نبود فقط یه پسره که صدای اهنگش آدم و کر میکرد مثه من هوس پیاده روی کرده بود
خیلی سریع ازش گذشتم
نگاهش نکردم
اما فکر کنم ...
بی خیال
وقتی رسیدم همه گفتن واااااااااااای تو بارون اومدی!
لباس هام خیس بودن
رفتم سراغ دیگ
وااااااااااااااااااااااای
چه دیگ بزرگی
هیچ وقت به این نزدیکی ندیده بودم
اخه بیشتر آقایون....
اما اونجا خدا رو شکر همه خانم بودن
مانتو و اینام و بیرون اوردم
خالم حسابی دعوام کردن
که روسری تو سر کن
چشم میزنن به موهات
گفتم إإإإإإإإإ!!!
دیدم مامانم همین و گفتن
بعدشم که همسایمون که به اندازه مامان بزرگم دوسش دارم و فرستادن سراغم
که من و راضی کنه
من خیلی عقیده ندارم
خانم ... که خیلی هم مومنن گفتن بابا زود باش چشم زخم تو قرآننم اومده
بالاخره مجبورم کردن که موهام و قایم کنن
اعصابم ریخت به هم!
أه!
ولی خوب خوش گذشت
یه ملاقه بزرگ داخل دیگ بود که منم اون و گرفتم و ...
حاجتام و گفتم
(یه چشمک ستاره ای)
۸:۴۵
امروز چقدر پست گذاشتم
سعی میکن دیگه تا اخر هفته نیام.
یه توصیه برای شما...
کامنت های من رو بخونید و رد بشید ...
مثه همین کامنت پست بالایی!
مثلا مثه خیلی ها یکمی بیشتر از خیلی ها!
بدون این که مطلب بلاگ روبخونن مینویسن
چه بلاگ جالب و زیبایی دارید...
من تنها بلاگ ی که بشون همیشه سر میزنم و مطالبشون رو میخونم به دقت..
http://sakooye-shirjeh.blogsky.com/ هستش... که البته چند روزی هم میشه که بلاگ شما یهش اضافه شده ... که سعی میکنم کامنت هام و کم کنم .
و سعی میکنم کامنت ها م بهتر بشه ... بدور از حرف ها و جملات گنگ
موفق باشی بارونی
خوشحالم که مطالبم و می خونی بادقت!
و متشکرم.
مرسی که سعی میکنی گنگ نباشه اما من هنوزم مجبورم برا فهمیدن حرفات چند بار بخونمشون.
خوشحالم که نظر دادی.(لبخند)