اکسیژن بدنم کم شده
سلول هام دارن خفه میشن و من دارم لبخند میزنم
دارم خفه میشم و زندگی میکنم
۹و۸و۷وثانیه های آخره
ای کاش زودتر تموم بشه
خفه شو دیگه خفه شو بیشعور نفهم کثافت
گفتم خفه
تا اکسیژن نگرفتی حرف نزن*********************۸۸۸۸
خودم را دوست میدارم
بااین غم همیشگی در چشمانم گویا خیال رفتن ندارد
اصلا شاید چشمانم بدون این غم معنا ندارد
نمیفهمدم
خنگ است و این ازهرچیز بدی بدتر است
کاش روزی بتوان نفس کشید
دلم بذات تنگ شده ؛خودم؛