یکی مثه هیچ کس

این وبلاگ یه جای دنجه برا گفتن حرفاهای دلم البته بعضی شون!

یکی مثه هیچ کس

این وبلاگ یه جای دنجه برا گفتن حرفاهای دلم البته بعضی شون!

آخیش!


چه حس خوبیست دوری

نبودن تو

شاید اگه بودی مثه الان که تلفنی دعوا شد دعوامون میشد

وتمام لذت این هوای خوب را به هدر میدادی

چه باران قشنگی

و چه حس خوبی که تو نیستی

اینجا تهران است

تهران بی تو

وبه من خوش میگذرد

از این اتاق گرفته تا قدم زدن در بارون تا غذا سفارش دادن در رستوران


خوشحالم که نیستی عزیز دلم

همان بهترکه اصلا نباشی


آخییییییییییییییییییییییییییییییییییییش




تهران


بودن و ماندن در تهران این روزها خیلی سخت شده برام


عاشقانه دوست دارم کارم رووووو


عاشقانه دوست دارم کارم رو


اول از خدای مهربونم ممنونم که استعداد برنامه نویسی و بهم داده


دوم از همسرخوبم ممنونم که آزادی کامل برا هر کلاس و کاری و بهم داده


سوم از استادم که ماهیگیری و بهم یاد میده نه ماهی صیدکرده رو


هرچند این روش خیلی برام سخته و خیلی خیلی بهانه میارم اما


اما


تجربه شیرین یه سرچ موفق وپیدا کردن چیزی که تقریبا30ساعت به دنبالش بودی

تو این دنیای بزرگ نت رو با هیچ چیزی عوض نمیکنم


عاشقانه کارم و دوست دارم



تو برگشتی



تو از مسافرت3روزه ات برگشتی

ومن

.

.

.

.

.

.

تصمیم گرفتم به جای فرار یا تحمل کردن بمانم و بسازم


میدونم میتونم



چه زیبا


چه زیبا با هم میخندیدیم


وقتی با تو میخندیدم تمام سلول های بدنم با من میخندیدند


چه حس خوبی بود وقتی در کنارت مینشستم و


شروع میکردیم به حرف زدن


حرفهای الکی که هیچ ربطی هم به خودمان نداشت


اما خوش میگذشت


من تمام هستی ام را میدهم تا تجربه های با تو بودنم تکرار شود




روز دوم



امروز روز دومی هست که یارو رفته سفر


و من بی اندازه خوشحال و سرخوشم


بهتر از آن اینکه تلفن و اس هم تعطیل است


که ای کاش همیشه این چنین باشد


بهتراز همه اینکه وقتی او نیست من این شکلی نمیشوم


آرامم آرام آرام


دختر عزیزم



گهگاهی ...


گهگاهی دلم میگیرد

ازتموم این دنیا

حتی از درخت بید مجنون و گل مریم باغچه ام که خیلی دوستش دارم


گهگاهی دلم خواجه امیری میخواهد

با تمام وجودم

و زدن اسپری برای خوشبوتر شدن


گهگاهی از همه خسته میشوم

حتی از بابای مهربونم هم

ازبرنامه نویسی و...هم

حتی اگر شرک نباشد از خدا


گهگاهی دلم تنهایی میخواهد

یه غار خیلی دور

تو یه کوهستان بی نام و نشون

قول هم میدهم دلم برای هیچ کس و هیچ چیز تنگ نشود

حتی برای یکی مثه هیچ کسم


گهگاهی دلم دیوانگی میخواهد

دیوانگی به جنس قطرات آب شلنگ بعد از سر خوردن روی برگ درختان خانه ی قدیمی امان


گهگاهی دلم گریه میخواهد

شیونی به بلندی وحشتناک ترین رعدو برق های دنیا

قول میدهم برق شیونم به کسی ضربه نزند


گهگاهی دلم خواب میخواهد

خوابی عمیق به طول عمر بشریت

قول میدهم صدای خرپوفم کسی را اذیت نکند


گهگاهی ...




میتونی تو نظرات گهگاهی خودت و برام بذاری تا به اینجا اضافه اش کنم



جهنم و بهشت



دنیایم که جهنم است


پس


یقین دارم آخرت در بهشتم





می خواهمت


چه بی تابانه می خواهمت


ای دوریت


آزمونِ


تلخِ


زنده به گوری


چه بی تابانه تو را طلب می کنم…