یکی مثه هیچ کس

این وبلاگ یه جای دنجه برا گفتن حرفاهای دلم البته بعضی شون!

یکی مثه هیچ کس

این وبلاگ یه جای دنجه برا گفتن حرفاهای دلم البته بعضی شون!

اولین کلاس

 

 

صدای اولین هم کلاسیم و فقط شنیده بودم 

یادمه دفعه دوم و اخری که بهم تلفن کرد 

جوابشو درست حسابی ندادم 

نمیخواستم باهاش ... 

یه شکلی حرف میزد که یه تصویر بدی تو ذهنم ساخته بود 

 

اما بریم سراغ امروز  : 

شماره کلاس و نگاه کردم  

در کلاس که رسیدم یه پسره بداخلاق وایساده بود 

گفتم کلاس ...؟ 

گفت:... 

بهتره نگم چی گفت. 

به حرفش توجهی نکردم و رفتم داخل 

ردیف اول نشستم 

چند تا دیگه پسرم اومدن 

کلاس پر شده بود از این پسرا  

تک و تنها بودم 

پاشدم برم بیرون قدم بزنم تو سالن 

تا استاد بیاد 

وقتی بیرون اومدم 

همون اولین هم کلاسیم و دیدم 

که باهاش حرف زده بودم 

کلاس و پیدا نکرده بود 

اتفاقی بهم خوردیم 

و این بود اشنایی ما 

کلی خوشحال شدم  

که بالاخره از تنهایی در اومدم و ... 

فهمیدم پشت تلفن نباید قضاوت کرد 

دختر فوق العاده خوبی هست 

البته تا حالا !

کلی با هم حرف زدیم و 

بعد از کلاسا کارت تغذیه و ردیف کردیم  

با هم برگشتیم 

 

ترم های قبلی اکثرا دختر بودیم 

ولی این ترم انگاری ... 

 

امیدوارم غذاهاشون بهتر شده باشه. 

از این به بعدفقط چهارشنبه ها(روز تولدم) آپ میشم 

نظرات و میخونم  

و به دوستای گلم  سر میزنم. 

۲۰:۳۵ 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
مرجان شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:05 ب.ظ http://coral2.blogfa.com

امیدوارم روزهای آتی برات خوشایندتر باشن.منم 4شنبه و البته 2 شنبه هارو خیلی دوس دارم.بخوای فکرشو کنی بیشتر روزهای خوب من هم 4 شنبه ها بوده اونم طرفهای 11 ظهر...!و یک امید دیگه ای که دارم:این دوستت تا آخر خوب بمونه ایشالا!

مرسی مرجان جونم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد