یکی مثه هیچ کس

این وبلاگ یه جای دنجه برا گفتن حرفاهای دلم البته بعضی شون!

یکی مثه هیچ کس

این وبلاگ یه جای دنجه برا گفتن حرفاهای دلم البته بعضی شون!

با تمام وجود

 

 

 

با تمام وجود سعی میکنم که باشم 

اما بازم همه هستند جز خودم!  

 

 

 

 

 

 

نظرات 8 + ارسال نظر
سحر پنج‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:28 ب.ظ

وب سایت جالبی داری خوشحال میشم به سایت من هم سری بزنی .
این هم ایدی من : sahar.tala20

اوکی.

شما هم وبسایت منو ببین جمعه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:43 ق.ظ

سلام دوست عزیز
وبلاگ جالبی دارین مخصوصا قالبی که انتخاب کردی با موضوع جور در میاد
ما هم 2 سایت و یک وبلاگ داریم دوست داشتی یه سری بزن
حتما این 3 تا یکیش به کار شما میاد
3 تا رو ببین بعد نظرتو بگو

فروشگاه محصولات گرافیکی آموزشی (ارزان)
3dmax,maya,photoshop........
www.1000ax.com

وبلاگ آپدیت آنتی ویروس نود و کاسپر و .... به صورت روزانه
www.nod32us.mihanblog.com
(تبادل لینک هم با وبلاگ میکنم)

در این سایت می توانید شغل خود یا کالای خود را به دیگران معرفی کنید
www.niazeshoma.com

از نظرات کپی پیس متنفرم.

رافونه جمعه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 06:09 ق.ظ

مهم همینه که سعی ات رو بکنی
نگران نباش ما هم داریم زور می زنیم باشیم اما واقعا نیستیم.

اوهوم!
جدی شما هم همین شکلی هستی؟
من دیگه خسته ام شده!
راست میگی مهم اینکه سعی خودش و آدم بکنه
مطمئنم موفق میشم.
خوشحالم که باهام حرف میزنی.

جاودانگی یکشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:24 ق.ظ

با تمام وجود!

برای بودن که احتیاج به سعی نیست...

مثلا اگه فقط بودن مسئله بود ...با این شرایط ...میتونستی جزء ؛همه؛ بشی و باشی.

یه دلیل هم از مهربون و دلسوز بودن آدم ناشی میشه که به فکر همه هستی و انقدر دغدغه ی رفع مشکلات بقیه رو داری که خودت یا فراموش میشی یا اصلا وقتی نمیمونه برای خودت!...

با آسه که دوست بشی بیشتر به خودت میرسی... هرچند واسه ی شما این آینه هستش که فرصتی پیدا میکنه برای دیدن خودش .


ل ب ت خندون و د ل ت سبز





روشنا دوشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 06:27 ب.ظ http://www.iliyahooo.blogfa.com/

هر که با ایمانی زنده به روح الهی متوسل شود باذن الله پاسخ او داده خواهد شد
استاد ایلیا میم
با تعالیم نورانی استاد منتظرم

از نظرات کپی پیس متنفرم.

رافونه دوشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 07:29 ب.ظ

من خوشحال می شدم کسی با من حرف بزنه:))

(لبخند)
وبلاگت و خوندم چند روز پیش.
اون عکس از خودت و همکلاسیهات
و نوشته چند سال پیشت و که خیلی به نوشته هام شبیه بود با این تفاوت که من بیشتر از ۳ صفحه نمیشه.
چشم.

جاودانگی سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 08:47 ب.ظ

سلام...
بزار ببینم ... نه ... انگاری این پست پرانتز نداره...!

حرفای دل تنگم و حس کرد ... نمی دونم چطوری ... اصلا نمی دونم کی بود ...از کجا اومده بود... من و از کجا میشناخت... حتی من و بهتر از خودم میشناخت ...
نمیدونم ... نمیدونم کی بود...
ولی هرکه بود آشنا ترین و مهربان ترین ؛من؛ بود.

همین...

قربونت برم.
شاخ دراوردم وقتی دیدم نوشته ۷ تا نظر تایید نشده!
خیلی دوست دارم.
ممنونم.
راستی این کامنت و هزار بار خوندم
هر چی بیشتر خوندم برام نامفهوم تر میشد نمیدونم چرا؟!
نوشتم حتی جاودانگی یعنی حتی بهترینمم نمیخوام کامنت بده نه اینکه طرد شده باشی.
همیشه منتظر نظرات هستم اگه بهم سر نزنی دلم میگیره.
اصلا حرف و عوض میکنم دلم میخواد باشم تا لذت دوست داشتن کسی که نیست و هست (جاودانگی)و با تمام وجود حس کنم.
خوشحالم.
خیلی حالم و عوض کردی!
به وسعت جاودانگی ازت ممنونم جاودانگی جونم.
ج ا و د ا ن ب ا ش ی.(ل ب خ ن د ب ا م ز ه )

رافونه چهارشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:53 ق.ظ

گفتی واسه اون پستت نظر نگذاریم من اینجا نوشتم
منم همینطور

ازت دو دنیا ممنونم رافونه جون که به اون نظر ندادی.
هرچقدرسعی میکنم باشم بازم نیستم تو زندگی خودم
برا همین میخوام جسمم نباشه.
دوستت دارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد