یکی مثه هیچ کس

این وبلاگ یه جای دنجه برا گفتن حرفاهای دلم البته بعضی شون!

یکی مثه هیچ کس

این وبلاگ یه جای دنجه برا گفتن حرفاهای دلم البته بعضی شون!

گهگاهی ...


گهگاهی دلم میگیرد

ازتموم این دنیا

حتی از درخت بید مجنون و گل مریم باغچه ام که خیلی دوستش دارم


گهگاهی دلم خواجه امیری میخواهد

با تمام وجودم

و زدن اسپری برای خوشبوتر شدن


گهگاهی از همه خسته میشوم

حتی از بابای مهربونم هم

ازبرنامه نویسی و...هم

حتی اگر شرک نباشد از خدا


گهگاهی دلم تنهایی میخواهد

یه غار خیلی دور

تو یه کوهستان بی نام و نشون

قول هم میدهم دلم برای هیچ کس و هیچ چیز تنگ نشود

حتی برای یکی مثه هیچ کسم


گهگاهی دلم دیوانگی میخواهد

دیوانگی به جنس قطرات آب شلنگ بعد از سر خوردن روی برگ درختان خانه ی قدیمی امان


گهگاهی دلم گریه میخواهد

شیونی به بلندی وحشتناک ترین رعدو برق های دنیا

قول میدهم برق شیونم به کسی ضربه نزند


گهگاهی دلم خواب میخواهد

خوابی عمیق به طول عمر بشریت

قول میدهم صدای خرپوفم کسی را اذیت نکند


گهگاهی ...




میتونی تو نظرات گهگاهی خودت و برام بذاری تا به اینجا اضافه اش کنم



نظرات 1 + ارسال نظر
سارا جمعه 19 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:30 ب.ظ http://www.gelayol.blogsky.com

مثه هیچ کس جونم!

کاش منم یه حسی داشتم که گهگاهی به سراغم میومد و ول میکرد!

کاش منم یه حس گهگاهی داشتم...

اونوقت اگه جایی گفته نمیشد.
اگه کسی نمیفهمیدش.
اگه کسی بهش توجه نمیکرد
لااقل توی وبلاگ تو نوشته و خونده میشد...

اما من هیچ حسی ندارم که فقط گهگاهی به سراغم بیاد!

اما راستش گهگاهی دلم خودش رو میزنه به بی غیرتی و میگه :

سارا بیا پایان بده به این بودن

سارا بیا تمومش کنیم...

اما یه قاب عکس بزرگ روبروم هست که عکس یه مرده...
مردی که من کنارش با لباس عروس ایستادم...
با دیدن این عکس میبینم که نمیتونم به گفته اون گهگاه...! گوش کنم.(چه حیف)!

من امیدم یه جای خیلی دوره ....
امیده من پیشم نیست اما امیده اینی که توی عکس بهم زل زده اینجاست!
(چقدر شبیه منه...نه انگار منم)
خوش به حالش...که امید ی داره...

بعضی وقتها اونقدر دلتنگ میشم که حتی نمیفهمم چی میگم.

اما حالا که خوب فکر میکنم میبینم منم یه حسی دارم که گهگاهی به سراغم میاد :

گهگاهی دلم میخواهد بخندم...کاش بهونه خنده هام رو ازم نمیگرفتن...

کاش. کاش. من میرم این دونه های گرمی که روی صورتم ریخته رو بشورم

نمیدونم تو کی هستی اما دلم خواست سفره دلم رو اینجا باز کنم...

ببخشش...دلم رو میگم.

ببخش...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد